مثالی دیگر از فضای منفیِ غیرساده این کار اِل گرِکو است که، با استفاده از شکل های مورّب در فضای منفی، حالت پرتحرکی به اثر داده است. او یک خط در ابرها را، که در بالای سمت چپ فضای منفی است، با سوژه قفل کرده است. این خط از پهنای آغوشِ حضرت مریم گذشته است و سپس از میان چشمان کودک گذر کرده و ادامه مییابد. او شکل و تن ابرها را در فضای منفی، به خاطرِ زنده شدنِ کلّ تصویر، بی اهمیت میکند و بدین وسیله اَشکالِ فضای منفی را به بقیه ی نقاشی ارتباط میدهد.
روابط ارزشیِ سایه روشن در ترکیب بندی
روابط هندسیِ دوبعدی ساختمانِ کار را قوی میکند و به کلّ کار حالت و تحرّک میبخشد و پرداختن به روابطِ سایه روشن، ضمن تحریک شبکیه ی چشم، شناخت بصریِ بیشتری را باعث میشود و تعادل آن در تصویر به حالتِ تابلو شدت میبخشد و آن را زنده میکند. در حین انجام این مرحله، باید سایه روشن ها را از طریق نیروی خودانگیزی و در تمام سطح کار کنید و، برای درک درستیِ عمل تان، مناطقی را که مشکوک میدانید بپوشانید و بقیه ی کار را به عنوانِ یک کل بررسی کنید. برای فرار از جزئیات، میتوانید چشم را نیمه باز نگه دارید تا بتوانید روابطِ تیرگی و روشنی را بهتر ببینید و اِشکالات را برطرف کنید.
روابط سایه روشنی یکی از هنری ترین عناصر کمپوزیسیونی است. وقتی سایه روشن ها هماهنگ باشند، قطعاً به حالت و احساسِ طراحی شدت میبخشند. هنگام کار، به خاطر داشته باشید که در کار شما باید یک شکل اصلی (حاکم) و یک شکل هندسیِ فرعیِ متضادّ با آن وجود داشته باشد و مثلاً اگر شکل شما مورّب است (شکل مورّب متزلزل است و ایستا نیست) برای متعادل کردنِ تصویر نیاز به یک نیروی متقابل دارید. در حین کار، تلاش کنید شکل های تیره و روشن هماهنگ باشند و اندازه ی اَشکال را متنوع بگیرید. درضمن، تا آن جا که میتوانید، از نیروی خودانگیزی تان استفاده کنید و پس از میزان کردنِ اندازه ی اَشکال و تیرگی و روشنی، کار را بچرخانید و از همه طرف به آن نگاه کنید و تصحیحش کنید.
روابط سایه روشنی یکی از هنری ترین عناصر کمپوزیسیونی است. وقتی سایه روشن ها هماهنگ باشند، قطعاً به حالت و احساسِ طراحی شدت میبخشند. هنگام کار، به خاطر داشته باشید که در کار شما باید یک شکل اصلی (حاکم) و یک شکل هندسیِ فرعیِ متضادّ با آن وجود داشته باشد و مثلاً اگر شکل شما مورّب است (شکل مورّب متزلزل است و ایستا نیست) برای متعادل کردنِ تصویر نیاز به یک نیروی متقابل دارید. در حین کار، تلاش کنید شکل های تیره و روشن هماهنگ باشند و اندازه ی اَشکال را متنوع بگیرید. درضمن، تا آن جا که میتوانید، از نیروی خودانگیزی تان استفاده کنید و پس از میزان کردنِ اندازه ی اَشکال و تیرگی و روشنی، کار را بچرخانید و از همه طرف به آن نگاه کنید و تصحیحش کنید.
انواع ترکیب بندی
ترکیب قرینه
از انواع نخستین و در عین حال بسیار ساده ترکیب، نوع «قرینه» آن است. اصولاً هدف از ترکیب در هنرهای تجسمی ایجاد نوعی توازن و تعادل میان اجزای تشکیل دهندهٔ آن است. در عین حال استفاده از ترکیب قرینه در تناسب با زمان ایجاد آن است. ترکیب قرینه معرف زمان، محیط و ذهنیتی آرام، متعادل و موزون و ایستا است. به همین سبب این نوع ترکیب بیشتر در زمان و جوامعی طرح و طبع شده است که دارای چنین ویژگی هایی بوده است. در زمان معاصر که ذهن هنرمند مضطرب، نامتعادل و پویاست، ترکیب قرینه کمتر در آثار هنرمندان مشاهده میشود.
ترکیب غیر قرینه
پیام آور پاییز اثر پل کله
ترکیب های عمودی
اغلب معرف روحیه ای مثبت و موجب القای کیفیتی ایستا در تصویرند.
ترکیب افقی
ترکیب با حرکت افقی خط، کاری است سهل و ممتنع. ایجاد چند خط افقی روی سطح ابتدا بسیار ساده به نظر میآید ولی به هنگام تنظیم و القای فضا از طریق آن، نیازمند خلاقیت، تمرکز، تمرین و حوصله است. خطوط افقی در محیط در دو کیفیت طبیعی و مصنوعی قابل ملاحظه است. خط افقی در محیط طبیعی: منتهی الیه یک کویر، خط افقی ساحل و انتهای اقیانوس، جایی که دریا، به ظاهر با آسمان تماس پیدا میکند. خط افقی در محیط مصنوع: کابل های انتقال نیرو، قرنیز دیوارها، جدول خیابان ها، جوی ها، کرکره ها. خطوط افقی بیشتر معرف انرژی های از نفس افتاده اند؛ سکون و آرامش درون را القا مینمایند و مبین فضایی کم تحرک و کم جنبش اند. بسیاری از هنرمندان که در پی القای فضایی آرام، بدون هیجان و نیز کم جنب و جوش میباشند، با تأکید بر ریتم و حرکت خطوط افقی، ترکیب خود را شکل میبخشند.
ترکیب دایره
دایره را نمادی از آسمان و عالم ملکوت میدانند. در بسیاری از اجتماعات اولیه برای استماع بحثی یا دیدن نمایشی، جماعت، خود به خود چنین شکل دوّاری را به خود میگیرند. به همین مناسبت شکل معماری بسیاری از میدان های ورزشی یا نمایشی دارای شکل دایره است. از نظر استحکام و مقاومت، این شکل هندسی از ویژگی های خاصی برخوردار است
شاهنامه بایسنقری، ۸۳۳ ه - ق مجلس هفدهم، «ملاقات رستم و اسفندیار
ترکیب مثلثی
یکی دیگراز انواع ترکیب دوازده گانه، ترکیب مثلثی است. این نوع ترکیب از جهات بسیاری با ترکیب قرینه شباهت دارد ولی از قوانین خاص قرینه (که آنچه در سمت راست ساختمان یا تصویر ساخته شده است، بدون کم و کاست در طرف دیگر تکرار میشود) پیروی نمیکند. ترکیبات مثلثی عموماً از استحکام استثنایی برخودارند. از این رو، بسیاری از ترکیبات صدر رنسانس دارای ترکیب مثلثی شکل هستند. هنرمندان دیگری نیز از استحکام و ساختار منسجم مثلث، برای ترکیب بندی، سود برده، کیفیت آن را با نیاز تصویر مورد نظر منطبق نموده و در مجموع، مفهوم کلاسیک آن را دگرگون ساخته اند.
ترکیب اریب
نمونهٔ دیگری از ترکیب های دوازده گانه که موارد بسیاری از آن در آثار هنرمندان معاصر دیده میشود، ترکیب اریب است. حرکت اریب در تصویر، نمایشی از عدم ایستایی و تعادل است؛ ولی هنرمندان معاصر از ریتم سازنده بالقوه حرکت اریب بهره مثبت برده و ساختار بسیاری از آثارشان را بر آن اساس تنظیم نموده اند. حرکت اریب اگرچه در وهله نخست حکایت از ریزش، عدم پایداری و نابسامانی دارد، ولی همین عامل های منفی، در ذهن هنرمندی خلاق تبدیل به فضایی سازنده و مثبت گشته و به مثابه یک بیانیه تصویری قابل تعمق در میآید.
ترکیب متمرکز و غیر متمرکز
این نوع ترکیب به ویژه در دورهٔ انسانگرای رنسانس، که انسان مرکز ثقل هر اندیشه و بینش فرهنگی بود، مورد استفاده قرار گرفت. در تابلوهای دوره رنسانس، انسان در مرکز ترکیب بندی قرار داشت و دیگر عناصر تشکیل دهنده اثر، همه در جهت جلب توجه بیننده به آن (انسان) عمل مینمودند. در ترکیب های «غیرمتمرکز» عناصر گوناگون، انسان، طبیعت و اشیا در چندین نقطه اثر پراکنده میشوند و هر کدام به نوبه خود در ساختار کلی اثر نقش تعیین کننده ای دارند. چشم در این قبیل آثار در نقطه مشخصی ثابت نیست و در سرتاسر نگاره گردشی موزون دارد. بیننده در این قبیل آثار به تجربه کم نظیری از نور و رنگ هدایت میشود که در دیگر آثار کمتر شاهد آن بوده است. یکی از نمونه های مشخص این نوع ترکیب، نگارگری سنتی ایران است. نگارگری سنتی ایران دارای حرکت است، از سطحی به سطح دیگر و از ورای همین حرکت است که وجد عارف منشانه ای در بیننده به وجود میآورد. نقاشی قهوه خانه نیز که ارائه منطقی همان جهان بینی است، بیننده را با خود در سطوح مختلف اثر به گردش وامی دارد، و با هر حرکت، حکایت تازه ای روایت میکند. از مشخص تریت ترکیب های متمرکز نقاشی دیواری لئوناردو دا وینچی (۱۵۱۹ – ۱۴۵۲) از آخرین شام حضرت مسیح (ع) است. در این نقاشی دیواری حضرت مسیح (ع) دقیقاً در کانون تصویر قرار گرفته و سایر اجزای تصویر، چشم بیننده را به کانون تصویر (پیکر حضرت مسیح (ع))، هدایت مینماید.
جهت حرکت خطوط به کانونی متمرکز، در ترکیب متمرکز آخرین شام حضرت مسیح (ع)، اثر لئوناردو وادینچی.
ترکیب حلزونی
در ترکیب «معراج حضرت رسول» (ص)، اثر سلطان محمد نقاش، محفوظ در موزه بریتانیا، با یکی از بدیع ترین انواع ترکیب حلزونی رو به رو هستیم: فراخ ترین خط قوس حلزونی با اندام فرشته ای که در پایین سمت راست نگاره قرار دارد آغاز و سپس حول فرشته هایی که اطراف حضرت رسول (ص) را احاطه کرده اند، ادامه یافته و کانون آن به پیکر حضرت ختمی مرتبت خاتمه مییابد.
سلطان محمد نقاش، معراج حضرت رسول (ص)، مکتب تبریز، موزه بریتانیا، لندن.
ترکیب موّاج
ترکیب های موّاج در اینجا به دو صورت معرفی میگردند: نخست ترکیب های موّاجی که معرف التهاب و اضطراب درونند، مانند آثار ونسان وان گوگ و دیگری ترکیب های موّاجی که به تنظیمی موزون و حساب شده نزدیک شده و هیولای درون به نظمی هندسی فرجام یافته است نظیر آثار هنرمند معاصر بریژیت رایلی. در ترکیب های مواج وان گوگ، «شور جنون آسای هنرمند که در سراسر منظره پخش شده است، هر گونه قاعده ترکیب بندی کهن را در هم میشکند و همه خط های مسیر را در توده گردان پویایی که نماد جذب کامل هنرمند در دل طبیعت است، در هم میپیچد. این همه تاویلی است از شکنجه های هستی انسان» برعکس در آثار بریژیت رایلی حرکت موج گونه زمان به قالب نظم بسیار دقیق و معقولی در میآید و نوعی دیگر از حرکت و زمان در تصویر معرفی میگردد.
ونسان وان گوگ، «اتود برای شب پرستاره
ترکیب منتشر
از نوع ترکیب «منتشر»، در نگاره های سنتی ایران، نقاشی خاور دور، و در آثار نقاشان معاصر نظیر تورس کارسیا (۱۹۴۹ – ۱۸۷۴)، ژان بازن (۱۹۷۵ – ۱۹۰۴) و پیتر یانک، میتوان سراغ کرد.
گل و مرغ، نگارگری سنتی ایران
منابع:
کمپوزیسیون در نقاشی نوشته ی دیوید فرِند | ترجمه ی عزت الله نورپرور | انتشارات مزدک
ویکیپدیا